داستان عضویت سوئد و فنلاند در ناتو دارد به جاهای باریک و البته خوشمزه می کشد. اردوغان موافقت خود با عضویت سوئد را به برکناری وزیر دفاع آن مشروط کرده است. تاوان "پیتر هولتکویست" از نگاه رئیس جمهور ترکیه این است که برای مبارزه با داعش با تشکیلات سیاسی و نظامی کرد حاکم بر شمال غرب سوریه ارتباط داشته و در سال 2011 در یک گردهمایی این کلمات کفرآمیز را بر زبان رانده است: مساله کردها راه حل نظامی ندارد و مستعد ابتکارات سیاسی و دیپلماتیک است! از این مساله بگذریم که مداخله خارجی در چینش کابینه یک دولت مستقل چقدر عرفی و قانونی است و به نکته ای مهم تر می پردازیم: دولت سوسیال دمکرات سوئد که درخواست عضویت در ناتو را داده، بر سر حضور یا عدم حضور یک وزیر بر لبه سقوط قرار گرفته است. این وزیر البته وزیر دفاع مغضوب از طرف آقای اردوغان نیست، بلکه وزیر دادگستری است، که از جانب اپوزیسیون راست میانه متهم شده در دوران وزارتش باندهای جنایتکار و گانگستری رشد یافته اند. بناست پارلمان فردا چهارشنبه وی را استیضاح کند و به قرار معلوم روند ساقط کردن وی از 175 رای لازم فقط یک رای کم دارد. نکته جالب این است که تک رای حیاتی که در این لحظه سرنوشت ساز اهمیت یافته، مربوط به آمنه کاکه باوه نماینده مستقل پارلمان سوئد و از اهالی سقز کردستان ایران است. خانم کاکه باوه هم رای منفی به استیضاح وزیر دادگستری و حمایت از ابقای نخست وزیر، خانم آندرسون را به تداوم پشتیبانی دولت از کردهای سوری و حمایت های کنسولی از اتباع کرد در سوئد مشروط کرده است. کاکه باوه پیشتر هم یک بار با همین پیش شرط دولت اقلیت سوسیال دمکرات را از سقوط رهانیده و انتظار می رود در جلسه فردا هم چنین کند. از این رو، کاکه باوه و اردوغان عملا رو در روی هم قرار گرفته و دوئلی دیپلماتیک بر سر یکی از مهم ترین انتخاب های سیاسی این کشور اسکاندیناوی در صد سال اخیر، میان دو فرد کرد و ترک در گرفته است. نکته شگفت انگیز این جاست که آمنه هم مانند رجب مخالف عضویت سوئد در ناتوست. البته از نقطه عزیمتی کاملا متفاوت: خانم کاکه باوه بنا به دیدگاه های چپ گرایانه و تجارب شخصی اش که بخشی از آن در جریان جنگ در کردستان ایران در دهه شصت شکل گرفته، اصولا مخالف جنگ و ورود به اتحادیه های نظامی است و بر این باور است که سیاست بی طرفی، امنیت سوئد را بهتر تامین می کند. از این نظر، نقطه نظرات جهان وطن این سیاستمدار کرد تبار سوئدی، کاملا در جهت عکس دیدگاه های افراطی اردوغان است که ناسیونالیستی هویت طلب محسوب می شود. این دو یک مشابهت دیگر هم دارند: هر دو کودکی سختی داشته و در خانواده های ضعیف به لحاظ اقتصادی پرورش یافته اند. تقدیر اما حکم کرده، یکی در سیاست اروپا بدرخشد و دیگری در زادگاهش. یکی چپ گرا و جهان وطن بار بیاید و دیگری دلباخته محافظه کاری و راست گرایی افراطی شود. کاکه باوه البته تنها چهره درخشان دیاسپورای کرد اروپا نیست. اخیرا نام ندیم زهاوی کرد عراقی و وزیر موفق واکسیناسیون و آموزش و پرورش هم به عنوان جانشین بالقوه بوریس جانسون مطرح شد. کردی که احتمالا در وطن خود برای فرماندار شدن در شهرکی ولایتی، می بایست هفت خوان رستم را طی کند، به یکباره در دو قدمی خانه شماره 10 داونینگ و مرکز دولت " فخیمه " بریتانیا قرار گرفت و چیزی نمانده بود جزو پنج مرد قدرتمند جهان گردد. افراد و نام های متعدد دیگری در پارلمان ها، شهرداری ها و انجمن های کشورها و شهرهای غربی به چشم می خورند. این کردهای رانده از وطن که در سیاست غرب، گل می کنند، مشوقی جز نبودن تبعیض و رفع موانع ساختگی و سلاحی غیر از سخت کوشی و شایستگی ندارند. نکته اما این جاست که اردوغان با حضور کردهای نفی بلد شده در سیاست اروپایی هم مخالف است، گویی جهان هنوز در دوران ماقبل وستفالی است و اروپای شرقی هم دوک نشین های خراج گزار عثمانی. مثلی کردی می گوید، بز اگر اجلش فرا رسد، نان چوپان را می خورد! اردوغان از سوئد و فنلاند را متهم می کند پناهگاه کردهای آواره شده و برخی از آن ها حتی بر صدر نشسته و قدر می بینند! اکنون حیات و ممات دولت کنونی سوئد به تک رای کردی وابسته است که عرضه آن را به مخالفت با خواست اردوغان منحصر کرده است. اردوغان می گوید، وزیر دفاع برود، در ناتو باز می شود. آمنه هم می گوید: شرط این که دولت بماند، این است که حرف اردوغان زمین بخورد؟ به نظر شما حرف کدام یک به کرسی خواهد نشست؟